محل تبلیغات شما



زیادی خونه موندنم بده ها 

ساعت ۴ با خواهر گرامی و دوست عزیزشون زدیم بیرون

خواهرم باید عکس سور رئال برای درساش بگیره .

رفتیم پارک  و انقدر تاب و الکلنگ و وسایل جدید 

سوار شدیم و جیغ زدن و کیف کردیم و عکس گرفتیم 

ک برگشت از اون محیط واقعا برا هر سه تامون سخت بود

★ اگر روزی یه قدم سمت هدف  برداریم چقدر بهش نزدیک میشیم


مدتی ک سفر بودم هیچ کتابی نخوندم (کاغذی منظورمه)

برای همین عادت کردم ب نخوندن .

از وقتی اومدم نتونستم کتابی بخونم و تعهد دادم ی کتابی رو بخونم و 

خلاصه اش رو تحویل بدم .

بد سقوطیه میدونم ولی باز روحیه ام رو محکم میکنم .

رو پا میشم و میخونمش . کتابای خودمم موندن . 

از این استیکرا که بازو نشون میدن ینی ما قوی هستیم از اونا

 


ازت ممنونم ک با تمام مشغله ای ک داری 

حواست به دردای منم هست و ارومشون میکنی

درسته دردم کامل نیوفتاده ولی همون ک کم شده 

میشه تحمل کرد و از این بابت ازت ممنونم 

خیلی باهوشی و جای دردارو میفهمی .

خدا ب هوشت برکت بده ننه 

 

★خُل شدن هم عالمی داره 

 


عروسخالم امشب میگفت تنهایی رو ک دوست داشتی 

نجف رو بیشتر . از اون ور هم مهد کار میکردی .

اور دوز نکردی هرچی خواستی ده روزه بهت دادن رفتی بالا؟

انقدر دقت نکرده بودما . عروسخالم خیلی ماه و بی نقصه .

ولی حیف نمیتونم باهاش ارتباطم رو زیاد کنم . 

امشب انقدر حرف زدم باهاش حس میکنم مخش رفت

خب دیگه فردا میریم رو حالت سایلنت


رفتم دانشگاه با حال زار و تبدار

ب استاد پیام زدم نمیاید؟۳۰دقیقه گذشت .

زده ایران نیستم .تو کجا بودی این ۳جلسه؟

با خنده گفتم خوش بگذره ، منم ایران نبودم

خب فکر کنم باید خودمو حذف شده فرض کنم

خلاصه باید ۳روز در هفته کوهنوردیم تکمیل میشد . 

★ پیشنهاد تفریحی داشتم رد کردم و ب خانه پناه بردم 

★ یه کتاب باید خلاصه کنم ولی مهمان داریم .

★ کم کم دارم وارد زندگی عادی میشم . ترس داره


این شنبه هم بهترین شنبم شد .

سفر با قطار که عاشقشم .

وقتی هی میگیم ی چیزی خوبه و تکرارش میکنیم .

حتی اگر اوایلش خوب نیست , تبدیل میشه به همونی که گفتیم .

سفر سختی داره و سعی میکنه خودت رو بهتر بشناسی 

هم ساخته تر بشی .

سفر .


دیشب یهویی زدم ب دل خاطرات سفر مهر ماهم .

به یکی از همسفرام که‌ به دلم نشسته بود پیام زدم .

قرار بود ۱۲بخوابم که تا دو بیدار موندم .

ولی خیلی خوب بود . ی حسی هی از درونم به خدا بد و بیراه گفت .

یهوی یکی دیگه اش گفت جز اون مگه کیو داری

که همونم از خودت دور میکنی

جز تو کسی رو ندارم. هوامو داشته باش خدا جونیم


عقاید و باورای غلط گاهی باعث میشن خیلی عقب بمونیم و سمت چیزایی که درست هم باشن نریم . مثلا پرواز معتقد بود که قرص‌های دکترهای رواپزشک اثر خوبی ندارن و بیشتر باعث سقوط میشن . اما از وقتی متقاعدش کردم و میخوره میتونم بگم سقوط دو درصدی داشته . حتی اگر پروازی نداشته باشه براش خوش حالم که پا روی چنین تفکری گذاشت و باعث شد نگاهش نسبت به دنیای اطرافش فرق کنه .
امروز رفتم والیبال ثبت نام کردم . یکی از بچه ها که دوماهه باهاش آشنا شدم میگفت چرا انقدر ساکت شدی؟ چرا انقدر تو فکری ؟ بهش گفتم شاید درونم یهو انتخاب کرده ساکت باشه ولی آدمای برون گرا دووم نمیارن و آخرش برمیگردن به حالت قبلشون. تو دلم گفتم" با یه خورده دعوا کردن با خودم تونستم سکوت کنم" سکوت خیلی خوبه . میدونین چرا؟ دلایل خوبی دارم براش .

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کتاب، دوست بی صدا