محل تبلیغات شما

دیشب یهویی زدم ب دل خاطرات سفر مهر ماهم .

به یکی از همسفرام که‌ به دلم نشسته بود پیام زدم .

قرار بود ۱۲بخوابم که تا دو بیدار موندم .

ولی خیلی خوب بود . ی حسی هی از درونم به خدا بد و بیراه گفت .

یهوی یکی دیگه اش گفت جز اون مگه کیو داری

که همونم از خودت دور میکنی

جز تو کسی رو ندارم. هوامو داشته باش خدا جونیم

قدم دوم به سمت هدف

خودم مقصر این سقوطم

استامینوفن کدئین

یکی ,زدم ,داریکه ,خودت ,همونم ,کیو ,اش گفت ,دیگه اش ,یکی دیگه ,گفت جز ,جز اون

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها